دیکشنری
داستان آبیدیک
high asia
ha͡i e͡iʃə
فارسی
1
عمومی
::
قسمت بلند و مركزی امریكا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HIGGLE
HIGGLEDY PIGGLEDY
HIGH
HIGH DIMENSIONAL
HIGH ADMINISTRATIVE COURT
HIGH ALERT
HIGH ALTITUDE CEREBRAL EDEMA
HIGH ALTITUDE LONG ENDURANCE
HIGH ALTITUDE LONG ENDURANCE AIRCRAFT
HIGH ALTITUDE PLATFORM
HIGH AND DRY
HIGH AND LOW
HIGH AND MIGHTY
HIGH AS A KITE
HIGH AS THE SKY
HIGH ASIA
HIGH AUTHORITY FOR TRANSPARENCY IN PUBLIC LIFE
HIGH BEAM
HIGH CAPITAL BUFFER
HIGH CHAIR
HIGH CHURCH
HIGH CLOUD
HIGH COMMAND
HIGH COMMISSIONER
HIGH COMMITMENT HRM
HIGH CONTRACTING POWERS
HIGH COURT
HIGH COURT OF JUSTICE
HIGH CROWNED
HIGH DAY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید